به راستی به کدامین گناه؟
خدایا
اگر بودن و فکر کردن گناه است چرا ما را آفریدی؟
اگر داشتن اندیشه دگر گناه است پس چرا این ها گنه کار نیستن؟
اگر عاشورا بود تا یاد بگیریم در مقابل تحجر و ظلم سکوت نکنیم؟
پس چرا ما باید سکوت کنیم؟
خدایا
اگر برادر کشی حرام است پس چرا برادرانمان را کشتند؟
اگر بهشت زیر پای مادران است پس چرا دلهایشان را در هم شکستند؟
ای برزخییان
همه چیزمان را گرفتین
آیا خدایمان را هم می گیرید؟
در آیین شما گویی خدایی در کار نیست
تنها خدایتان گویی زمینی و خاکی ست
شنیده اید
گویند روزی حق بر باطل پیروز خواهد گشت
آنوقت
اسم خود را می گذارین انسان و اینگونه مردم را می درید؟
اسم خود را می گذارین مسلمان و این جور پلیدانه دست و پای مردم را می شکنید؟
گویید ما خس و خاشاکیم
گویید ما اندکی بیش نیستیم
گر ما اندکیم
چرا بودنمان برایتان حراص است
می دانم که بسی دیر است
لیکن
از خدا بترسید
از خشم خلق ا.. بترسید
از آتش جهنم بترسید
از نفرین مادران و پدرانتان بترسید
خدایا شر هر چه حیوان انسان نماست
را از سر ما کم کن
خدایا به ما صبر بده تا
...