Wednesday, July 1, 2009

به راستی به کدامین گناه؟

به راستی به کدامین گناه؟

خدایا

اگر بودن و فکر کردن گناه است چرا ما را آفریدی؟
اگر داشتن اندیشه دگر گناه است پس چرا این ها گنه کار نیستن؟



اگر عاشورا بود تا یاد بگیریم در مقابل تحجر و ظلم سکوت نکنیم؟
پس چرا ما باید سکوت کنیم؟


خدایا

اگر برادر کشی حرام است پس چرا برادرانمان را کشتند؟
اگر بهشت زیر پای مادران است پس چرا دلهایشان را در هم شکستند؟



ای برزخییان

همه چیزمان را گرفتین
آیا خدایمان را هم می گیرید؟

در آیین شما گویی خدایی در کار نیست
تنها خدایتان گویی زمینی و خاکی ست

شنیده اید

گویند روزی حق بر باطل پیروز خواهد گشت

آنوقت

اسم خود را می گذارین انسان و اینگونه مردم را می درید؟
اسم خود را می گذارین مسلمان و این جور پلیدانه دست و پای مردم را می شکنید؟



گویید ما خس و خاشاکیم
گویید ما اندکی بیش نیستیم



گر ما اندکیم
چرا بودنمان برایتان حراص است


می دانم که بسی دیر است
لیکن
از خدا بترسید
از خشم خلق ا.. بترسید
از آتش جهنم بترسید
از نفرین مادران و پدرانتان بترسید


خدایا شر هر چه حیوان انسان نماست
را از سر ما کم کن


خدایا به ما صبر بده تا
...


2 comments:

  1. سلام
    بارها سعی کردم برات کامنت بذارم اما این صفحه نظراتت باز نمی شد. ایرانه دیگه! هیچی توش بعید نیست. سیاه رو اگه بگن سفیده، نباید بگی نه! امیدوارم توی زندگیشون، طعم خشم و قهر خداوند رو بچشند. و ما هم صبر از خدا هدیه بگیریم


    نوشته هات به من این قوت قلب رو داد که کنار ما در ایران بودی و تنها نبودیم.

    ReplyDelete
  2. تصویر این پیرزن، آتیش به دل آدم میزنه. خدا حفظش کنه

    ReplyDelete